آلوچه ی مامان و باباش

هفته بیست و چهارم ذرت مامان

سلام جینگیل مامان چطوری عسلی ؟ قربون قدت برم چه خبرا ؟ جیگری ماشالله قوی شدیا ، عاشق لگداتم . بابا اومد بالاخره ، برای شما یه پیرهن قرمز سوغاتی آورده ، برای من هیچی . نیومده عزیزتر از من شدیا . دیگه تکونهات از روی دلمم پیداست انقدر بامزه اس . خدا همه نی نی هارو واسه مامان باباهاشون حفظ کنه شما رو هم برای ما . به همه کسایی هم که نی نی میخوان زودی یه نی نی بده . یه دنیا بوووووووووووووووووووووووووووووووووووس . دوستت دارم دردونه ی من .
17 فروردين 1393

هفته بیست و سوم من و انبه جونم

سلام عمرم چطوری قربون قد و بالات بشم من ؟ عزیزم با غصه فراوان بابا رفت ، ما اومدیم خونه مامانی و این عید بابا نیست تااااااااااااااااااااا یک هفته دیگه . میای 2 تایی در یک حرکت خودجوش باهاش قهر کنیم ؟ جیگر من این هفته هزار ماشالله خانومی بودی واسه خودت ، فقط یه کم دل مامان رو تو مهمونی ها درد آوردی که اونم فدای سرت . خوشگل مامان هفته پیش بابا دست گذاشت رو دلم و شما یک لگد جانانه زدی فدات بشم من . انقدر بابا ذوق کرده بود ، تازه جدیدا اسم بابا رو که میگم شما لگد میزنی عزیزدلم . دختر نازم امروز حساب کردم 24 روزه که شکل ماهت رو ندیدم انقدر دلم واسه سونوگرافی رفتن و دیدن صورت ماهت تنگ شده که نگو . 26 فروردین وقت دکتر داریم عزیزم . دخ...
10 فروردين 1393

هفته بیست و دوم من و کدو کوچولو

سلام عزیزدلم خوبی کوچولوی من ؟ سال نوت مبارک ، عیدت مبارک ، میدونی عید چیه مامان ؟ عید یعنی زمستون میره و بهار میاد ، همه جا پر از شکوفه میشه ، درخت ها لباس نو میپوشن ، ما هم جشن میگیریم و مهمونی میریم و مهمونی میدیم و کلی خوش میگذره . ایشالله سال دیگه همه اینها رو تجربه میکنی ، 120 تا عید رو ببینی ایشالله عزیز دلم . حالا از خودت بگم عزیزم شما قوی تر شدی و ماشالله لگدهات محکم شده ، عزیزم خوب رشد کن و مامان رو لگد بارون کن . راستی هنوز نیومده عیدی گرفتی ها خوش به حالت . اسم شما هم تصویب شده و دیگه به اسم صدات میکنم خوشگلم ، اما تا به سلامتی دنیا بیای اینجا واسه من آلوچه خانوم یا پرنسس آلوچه ای . بابا جمعه میره مسافرت پیش بابابزرگ ...
5 فروردين 1393

هفته بیست و یکم مامان و موز جون

سلام دختر قشنگم چطوری عزیزدلم ؟ خوبی عمرم ؟ مامانی این هفته هم الهی شکر به خوبی گذشت ، دخملی تو دل مامان کم شیطونی میکنیا فکر کنم همش خوابی یا داری انگشتای خوشگلت رو میخوری ؟ این هفته بالاخره بعد از 3 تا عروسی که نرفتیم یه عروسی رو 2تایی رفتیم ، شما هم کلی همکاری کردی اولاش اما دیگه آخراش حوصله ات سر رفته بود کمر مامان رو درد آوردی که یعنی دیگه بریم خونه بسه مامان. ای جونم که الان یه لگد خوشگل زدی ، قربونت برم میدونی دارم برات مینویسم ؟ راستی 5 ماهمون هم الهی شکر تموم شد ، دیگه تو سرازیری افتادیم . فردا هم آخرین ویزیت امسالمون با دکتره ، بعدش عید میاد دفعه بعد کلی در مورد اینکه عید چیه برات مینویسم دردونه من . دوست دارم دختر یک...
25 اسفند 1392

هفته بیستم طالبی شیرینم

سلام گل دخترم چطوری نازدونه ؟ عحب هفته ای بود این هفته عزیزم ، اولاً که مبارکه به نیمه راه رسیدیم 2 تایی ، ایشالله بقیه اش هم به سلامتی بگذره خوشگل من . گل نازم چهارشنبه مامان کمردرد عجیبی گرفت و کلی از درد گریه کرد بابا هم زودی ما رو رسوند بیمارستان ، دکتر اول فکر کرد خدایی نکرده خدایی نکرده شما داری زود تشریف میاری ، اما بعد از آزمایش متوجه شدیم که نه اینجوری نیست و احتمالا کلیه مامان مشکل پیدا کرده ، خلاصه بیمارستان بستری شدیم و پنج شنبه توی سونوگرافی مشخص شد که بله شما جا کم آوردی و داری به کلیه مامان فشار میاری و کلاً کلیه راست مامان رو مسدود کردی ، دستت درد نکنه آخه فدای هیکل نیم وجبیت برم من تو دل مامان این همه جا به کلیه من چی ...
18 اسفند 1392

هفته نوزدهم گوجه فرنگی مامان

سلام به خوشگله خوشگلا چطوری ماه من ؟ یه دنیا خبر برات دارم عزیزم . اول اینکه این هفته خیلی خوب نگذشت ، الان میگم چرا . دوشنبه رفتیم دکتر و سونو هم کردیم ، متاسفانه ممکنه مجبور شیم در خونه موقتت رو قفل کنیم . دکتر تا هفته بعد وقت داده که من و شما استراحت کنیم ایشالله که احتیاج به عمل پیدا نکنیم . برای همین هم تقریبا کل هفته رو باز به مامانیت زحمت دادیم و کلی استراحت کردیم . حالا میریم سراغ خبر خوب گل نازم هفته 12 که رفتیم سونو دکتر گفت شما یه خانومه خوشگلی . هفته 16 دکتر سونو کرد و گفت شما یه آقا پسری . و امااااااااااااااااااااااااااااااااا دوشنبه رفتیم سونو اول اینکه تا دوربین رو دیدی دست چپت رو اوردی بالا و سلام کردی ق...
11 اسفند 1392

هفته هجدهم مامان و سیب زمینی

سلام عزیزدلم خوبی مامانی ؟ فردا باهم میریم دکتر جواب آزمایش مامان رو نشون بدیم ، امیدوارم همه چیز عالی باشه. خوشگلم 5 شنبه با خاله بیرون بودیم ، خاله رفت خرید کنه من و شما هم تو ماشین نشستیم  بععععععععععععععد یهو شما تو دلم شروع کردی به حباب بازی اول فکر کردم کمربند ماشین به دلم فشار میاره بعد گفتم احتمالاً شلوارم تنگ شده اما نه ادامه داشت  متوجه شدم شماییییییییییییییییییییییی قربونت برم من انقدر حباب ترکوندی منم انقدر تنهایی تو ماشین ختدیدم خلاصه که شما تو 18 هفته و 3 روزگی اولین حرکت رو کردی . خیلی دوستت دارم مامانی خیلی تازه مامان همه لباساش تنگش شده ، قربونه قد و بالات برم خوب رشد کن بازم میگم عزیزم مواظ...
4 اسفند 1392

هفته هفدهم پیاز مامان

سلام جوجه طلای من چطوری خوشمزه ؟ ( این هفته اندازه پیاز شدی اما واسه من بازم خوشمزه ای ) نفسم این هفته یه آزمایش خون دادیم ، به بابا گفتم خونی که ازم گرفتن صبحونه شما توش بود ، فکر کنم گشنه موندی . عزیزم یه خبر مهم خوب حواست رو جمع کن ،  آلوچه خوشمزه داروهایی که جای شما رو محکم میکرد دیشب تموم شد ، دیگه واسه خودت خانوم یا آقایی شدی پس مواظب خودت باش دیگه باید محکم جاتو بچسبی ، مامان هم برات انرژی میفرسته اما چون دیگه ماشالله بزرگ شدی خودت هم مواظب باش . جیگر مامان این هفته من و بابا مدام وسوسه میشدیم که بریم سونوگرافی و صورت ماهتو ببینیم و بلکه رنگ جورابت رو هم کشف کنیم ، اما بعد پشیمون میشدیم آخه خیلی میترسیم که نکنه برای شما ض...
27 بهمن 1392

هفته شانزدهم مامان و آووکادو جون

سلام عشق 150 گرمی من چطوری عزیزدلم ؟ آلوچه جونم هفته پیش رفتیم دکتر ، چون مامان یه کم درد داشت اول رفتیم سونو گرافی ، انقدر ذوق کردم دکتر برام سونو نوشت ، آخه دلم برای شما یه ذره شده بود ، الهی شکر مشکلی نبود وگرنه باید یه عمل کوچولو میکردم . بعدم رفتیم دکتر ، جواب غربالگری اول شما رو نشون دکتر دادیم که اونم الهی شکر عالی بود ، تازه دکتر برای باره اول تو مطب با گوشی صدای قلب شما رو پخش کرد ، قربون اون اسب تو دلت برم چقدر تند میدوه . از سونو بگم برات ، یه ژستی گرفته بودی قربونت برم که قند تو دلم آب شد ، آخه وایساده بودی پاهاتم انداخته بودی روی هم ، عزیزم میدونستی من دارم نگات میکنم میخواستی خودتو لوس کنی ؟ اما دکتر هرکاری کرد جنسیت ...
20 بهمن 1392