آلوچه ی مامان و باباش

هفته ششم مامان و بابا و دونه انار

سلام عزیزدلم چطوری خوشگل من ؟ دیدارمون داره نزدیک و نزدیک تر میشه ، هوراااااااااااااااااااااااا 2شنبه تولد بابایی بود ایشالله 120 سال زنده باشن و سال دیگه شما کادوشون رو بدی ، شما اولین نوه از سمت مامانی قشنگم . بابابزرگ و مامان بزرگ اومدن تهران و دیشب خونه عمه بودیم و کلی خوش گذشت . دونه انار خوشمزه من دوستت داریییییییییییییییم . راستی آمپول ها تموم شد ولی هنوز قرص ها ادامه داره .  یه خبر خوب نی نی دوست مامان همین روزا دنیا میاد و میپره بغل مامان و باباش ، ایشالله دنیا اومدن شما آلوچه جونم . این هفته یه خطر خیلی بزرگ از من و شما گذشت ، الهی شکرت که نی نی ام هیچیش نشد . هفته بعد میام و از صدای قلبتو و دیدن روی ماهت مینوی...
6 آذر 1392

هفته پنجم عاشقانه های من و شما

سلام آلوچه ی خوشمزه چطوری مامان جون ؟ جات خوبه ؟ مامان دیگه سرکار نمیره همش داریم 2 تایی استراحت میکنیم دکتر کلی آمپول و قرص داده ، گفته همش استراحت کنیم آلوچه این ماه کلی از دوستام مامان شدن خدا رو شکر ، بگو ببینم تو دست اون نی نی ها رو گرفتی آوردیشون یا اونا دست شما رو گرفتن ؟ کوچولوی من این روزا همش خوابم میاد و بعضی وقتا دلم درد میگیره ، راستی جات خوبه ؟ دونه سیب من ، دکتر 11 آذر وقت سونو داده تا من شما رو ببینمو صدای قلب خوشگلت رو بشنوم بابا کلی تو خونه کمکم میکنه ، یه عالمه هم خونه مامانی میریم ، بابایی هم کلی خوراکی خوشمزه برامون میگیره دوستت دارم عزیزم جاتو سفت بچسب و خوب رشد کن مامان و بابا عاشقتن   ...
28 آبان 1392

دوست داشتنی ترین خط کمرنگ دنیا

سلام عزیز دل مامان خوش اومدی نور چشم من دیروز رفتم 2 تا بی بی چک خریدم مامان جون موقع تست فقط به خدا میگفتم اگه صلاحه  کلی امام حسین رو صدا کردم ( آخه ماه محرمیم آلوچه من ) اصلاً هم بی بی رو نگاه نمیکردم یعد یهو دیدم بعلههههههههههههههههههههههههههه شما ساعت 18:40 تاریخ 1392/8/19 ابراز وجود کردی  بعد یهو شک کردم  اینم بعدیش ساعت 19:00 همون روز الهی دورت بگردم عزیزممممممممممممممممممم بعد بابا اومد خونه رفتیم آزمایشگاه  جوابش و 12 شب دادن الهی قربونت برم 4 هفته اس تشریف آوردی از این به بعد میام هر هفته برات مینویسم فعلا مامانی ، کمر درد و سر درد خیلی اذیتم میکنه اما جای شما خوب با...
20 آبان 1392

همچو خامشان بسته ام زبان حرف من بخوان از اشاره ها

آلوچه جون امروز دلم میخواد برات بنویسم اتفاق خاصی نیوفته هیچیه هیچی اما دلم هواتو کرده میدونی خدا رو شکر حالم خوبه دیگه نه از بی تابی خبریه نه از گریه و نه از غصه گوش شیطون کرررررررررررررررررررررررر من که خوبم تو هم خوبی عزیزم مطمئنم خوبه خوبی هر وقت خواستی بیا هر وقت ، خدا به موقعش توی کوچولو رو میذاره رو بال فرشته ها ، فرشته ها هم میان شما رو میذارن تو دل مامان این روزهای خوب هم خیلیییییییی نزدیکه خیلی دوستت دارم قشنگم هر وقت اومدی قدمت روی چشم من و بابا ( اما به عنوان این پست دقت کن مامان جون ) عجله نکنیا بازم میگم من و بابا خیلی شما رو دوستت داریم ...
8 آبان 1392

منو ببر به اون حالت همون حرفا ... همون ساعت ...

آدم باید یکی رو داشته باشه وقتی دلش گرفت ، زنگ بزنه بگه دلم گرفته اونم بگه قربون دلت برم مگه من مردم که دلت گرفته !! وقتی عصبانی هستی و هی کل کل کردی درکت کنه و بعد که گفتی : ببخشید اعصاب نداشتم اونم بگه اشکال نداره مهم اینه که الان خوبی... آدم باید یکی رو داشته باشه که شب ها کنار اون خوابش ببره و با صدای اون صبح ها بیدار بشه... آدم باید یکی رو داشته باشه که دلش گرم باشه به بودنش و دوست داشتنش و بدونه هر چقدرم قهرو آشتی کنند کسی جاشو نمیگیره و آخرش مال خود خودشه... آدم باید گرمی عشق رو توی چشمای طرفش.. ، توی صداش.. ، دست هاش.. ، حتی SMS هاش حس کنه... آدم باید یکی رو داشته باشه که دلش گرم باشه به بودنش ...
17 مهر 1392

من خود به چشم خويشتن ...

سلام آلوچه جونم خوبی عمرم ؟ مامان خوب نیست نمیدونه چرا ولی دیگه کم آورده . بابا رو هم دیگه کلافه کرده دلش پر غصه اس . کاش بودی. کاش مونده بودی پیشم.     اي ساربان آهسته ران، کارام جانم مي رود وان دل که با خود داشتم، با دلستانم مي رود من مانده ام مهجور از او، بيچاره و رنجور ازو گويي که نيشي دور ازو، در استخوانم ميرود گفتم به نيرنگ و فسون، پنهان کنم ريش درون پنهان نمي ماند که خون، بر آستانم مي رود محمل بدار اي ساروان، تندي مکن با کاروان کز عشق آن سرو روان، گويي روانم مي رود او مي رود دامن کشان، من زهر تنهايي چشان ديگر مپرس از من نشان، کز دل نشانم مي رود برگشت يار سرک...
6 مهر 1392

سلام به روی ماه نی نی ناز خودمون

سلام عزیزتر از جونم این اولین یادداشتم واسه شماس . نمیدونم از چی بگم و از کجا شروع کنم . عزیزکم مامان و بابا 4 ساله با هم ازدواج کردن ، 3 ماهی هم هست که جای خالی شما رو به شدت تو زندگیشون حس میکنن . یه نی نی هم ماه پیش اومد تو دل مامان ، اما زود پشیمون شد و دوباره فرشته شد و رفت تو آسمونا پیش خدا . اما شما زود بیا ، بیا و بمون پیشمون . این روزها خیلی خیلی کم داریمت .
29 شهريور 1392