هفته شانزدهم مامان و آووکادو جون
سلام عشق 150 گرمی من
چطوری عزیزدلم ؟
آلوچه جونم هفته پیش رفتیم دکتر ، چون مامان یه کم درد داشت اول رفتیم سونو گرافی ، انقدر ذوق کردم دکتر برام سونو نوشت ، آخه دلم برای شما یه ذره شده بود ، الهی شکر مشکلی نبود وگرنه باید یه عمل کوچولو میکردم .
بعدم رفتیم دکتر ، جواب غربالگری اول شما رو نشون دکتر دادیم که اونم الهی شکر عالی بود ، تازه دکتر برای باره اول تو مطب با گوشی صدای قلب شما رو پخش کرد ، قربون اون اسب تو دلت برم چقدر تند میدوه .
از سونو بگم برات ، یه ژستی گرفته بودی قربونت برم که قند تو دلم آب شد ، آخه وایساده بودی پاهاتم انداخته بودی روی هم ، عزیزم میدونستی من دارم نگات میکنم میخواستی خودتو لوس کنی ؟
اما دکتر هرکاری کرد جنسیت شما رو متوجه بشه شما نذاشتی ، دنبال جورابات کلی گشت ببینه صورتی یا آبی ؟ اما پیدا نکرد ، فکر کنم قایمش کرده بودی .
دیگه همه چی رو مثله دور سر ، دور شکم و کلی چیزاهای دیگه رو دکتر اندازه گرفت و شما خدا رو شکر عالی بودی .
الهی فدات شم با مامانی کیف کردیم از دیدن روی ماهت ، بازم بابا کار داشت و نیومد ، اصلا بابا ندیده آلوچه جون چقدر ماشالله بزرگ شده الان اندازه یه آووکادو شدی عزیزم .
خیلی مواظب خودت باش
عاشقتم کوچولوی من