هفته بیست و ششم خیار گلخونه ای مامان
سلااااااااام دختر خوشگلم
چطوری ؟ کلی خبر برات دارم عزیزم .
هفته پیش 2 تا از دوستای مامان اومدن خونمون و خاله هانیه برات کلاه و شال گردن بافته انقدر خوشگله که نگو تازه یه پیرهن خوشگلم برای شما خریده ، اون روز کلی بهمون خوش گذشت مگه نه عزیزم ؟
رفنم دکتر و سونو کردم شما رو دیدم عشقم 1 کیلو شدی هزار ماشالله ، اما خواب بودی و پشتت به ما بود اصلا هم تکون نخوردی . دکتر هم بهمون قرص کلسیم داد چون شما نمیذاری من ماست و شیر بخورم .
یه آزمایش خون هم داشتیم که باید 12 ساعت ناشتا می موندیم خیلیییییییی سخت بود من و شما گشنه موندیم اساسیییییییییی . بعدم بابا رو بردیم دکتر برای معدش آخه خیلی دل درد داره بابا ، دکتر هم اندوسکوپی واسه بابا نوشت ، اندوسکوپی یعنی از معده بابا فیلم برداری کنن ، بابا رو تقریبا باید بیهوش میکردن و من و شما فقط همراهش بودیم ، من فشارم افتاد یه خانومم اونجا بود بهم گفت از تو سالم تر کسی نبود همراهش بیاد ، خلاصه من و شما مثله کوه پشت بابا وایسادیم و بابا اندوسکوپی کرد و اومد ، البته مامانی هم اومد ، دستش درد نکنه کلی کمک کرد . خدا رو شکر معده بابا سالمه فقط چند تا قرص دکتر داد .
حالا خبرای بهتر : کاغذ دیواری اتاقت نصب شد هوراااااااااااااااااااااااااااا
با مامانی و بابایی و بابا رفتیم سرویس چوبی اتاقتو گرفتیم خیلیییییییییییییییییی خوشگله ، خودت هم بیای خوشت میاد عزیزدلم .دست مامانی و بابایی هم درد نکنه بهترین رو برات گرفتن یه دونه نوه .
ایشالله این هقته هم میریم خرید و کلی چیزای خوشگل تر برات میگیریم .
راستی دختر نازم خواهش میکنم از روی کلیه مامان پاشو ، خیلی کلیه هام درد میکنه ، گناه دارم .
ما همگی دوستت داریم .
بووووووووووووووووووووووووووووووس محکم