آلوچه ی مامان و باباش

اخرین شب حضور ماهت تو دل من

1393/4/18 2:51
نویسنده : مامان آلوچه
368 بازدید
اشتراک گذاری

سلام عزیزم

دخترم نمیدونم از کجا شروع کنم اما یه روز میام تمام اتفاق های از یکشنبه تا امروز رو برات مینویسم.

فقط این و بدون که تا چند ساعت دیگه با لطف خدا توی بغلمی.

خدا دخترم رو حفظ کن و دوستای خوبم دعامون کنین.

عزیزدلم مثله همیشه شجاع و قوی باش ما این مشکل رو هم از سر میگذرونیم باهم .

دوستت دارم و ما قوی هستیم .

پسندها (3)

نظرات (19)

ava
18 تیر 93 16:49
ای خدای مهربون مامان و نینی خوشگلشو بهت سپردم خدایا مراقب جفتشون باش خدایا میدونی چقد سختی کشیدم خداجونم به حرمت .......... دل هیچ مادری رو نشکن.یا حق منتظره بهترین خبرهاتم عزیز دلم
مامان راضی
18 تیر 93 18:38
تولدش مبارک . هورااااااااااااااااااااااااا زود بیا یه خبر بهمون بده عزیزممممممممممممممممم چقدر ذوق کردم آلوچه ی ما به دنیا اومدددددددددددددددددددد. ای جونمممممممممممممم
مامان راضی
20 تیر 93 15:34
کجایی عزیزمممممممممممممممم
پرتو
20 تیر 93 20:59
عزیزم قدم نو رسیده مبارککککککککککککککککککک زودی بیا یه خبری ، عکسی بزار دلمون آب شد انشاالله که زایمانت خوب پیش رفته باشه دوستم
ava
24 تیر 93 4:20
سلام یه خبری از خودت بده من مردم از چشم انتظاری
ava
4 مرداد 93 1:55
......
مامان الهام
7 مرداد 93 0:31
سلام عزیزم چرا خبری ازت نیست یه خبری از خودت و نی نی بده امیدوارم حال جفتتون خوب باشه
ava
2 شهریور 93 10:49
شماهم رفتی منو تنها گزاشتی من موندمو یه عالمه خاطره بخدا همیشه تو ذهنمی اخه چرا یهو غیبت زد هر امامزاده ای میرم دعاتون میکنم دلم شور میزنه توروخدا اگه میشه یه خبری از خودت بده شما تو بدترین شرایط میومدی پست میزاشتین اما الان ........ دارم دیوونه میشم دیوونه
مامان راضی
15 شهریور 93 17:48
کجایی عزیزم دارم دلواپست میشم حداقل یه کامنت بزار که در چه حالی؟؟؟؟؟؟
ava
29 شهریور 93 19:49
کجایید
مامان حبه قند
30 شهریور 93 22:22
عزیزم کجایی یه چیزی بنویس لطفا
مُحدثه ツ مامان ارســــــــــطو ツ
31 شهریور 93 23:27
تازه با آلوچه تون ینی وبتون آشنا شدم. زایمان کردید؟ به به که چه اسمایی واسه نی نی تون گذاشتید همه شون دهن آدمو آب میندازه خدا پشت پناهت عزیز. اومدی به ما هم سری بزن
مامان راضی
24 مهر 93 12:48
چرا هیچ خبری ازت نیست عزیزمممممممممممممممم
ava
14 آبان 93 1:43
به حق همین شب عزیز نذر کردم که پیدات بشه و از خودت خبری بدی
نیلوفر جون
23 آبان 93 9:54
سلام عزیزم این همه منتظرت بودیم نگران بودی حالا امدی با اشفتگی به ما هم نمیخوای خبر بدی خوب نگرانتیم چی شد میشه به منم رمز بدی
ava
7 آذر 93 21:39
سلام آبجی هرروز میام توروخدا ادامشو بنویسید دلم همش اینجاست پیش شما پش دخترکوچولوتون
نیلوفر جون
3 اسفند 93 18:42
سلام عزیزم باز رفتی ازت خبری نیست باز ما رو بی خبر گذاشتی شاید باورت نشه ولی من خیلی نگرانتم دوستدارم اگه دیدی خیلی ها بعد رمزدار شدن بیشتر ازت رمز میخوان شاید اونا خونندگان خاموش سایتت بودن از هیچکی دلگیر نباش ناراحت نباش بدون همیشه ما بفکرتیم نمیدونم شاید اصلا دیگه به سایت خودت سر نمیزنی هیچ وقتم این پیغامو نخونی نمیدنم ولی بدون ما همیشه به فکرتیم
نیلوفر جون
10 اسفند 93 13:39
دلمون برات تنگ شده
نیلوفر جون
2 تیر 94 16:25
سلام عزیزم داری به سالروز روزای سختت نزدیک میشی دوباره دلت داره پر میکشه برای اون روزا دلت پر غم منم هیچی نمتونم بگم ارمت کنم گریه کن عزیزم اشک بریز تا دلت خالی بشه ماجرات نصف گذاشتتی ما نگران خودت گذاشتی شاید باورت نشه ولی بعضی روزا یادت میکنم نگرانتم و با عرض شرمندگی رمزتو فراموش کردم دوستداشتی برام بزار دوباره مواظب خودت باش