هفته سی و دوم جیکاما جون
سلام پرنسس کوچولوی من
چطوری قربونت برم ؟ خوبی ؟ تو دل مامان خوش میگذره ؟
عزیزم این هفته اندازه یه میوه ای بودی به اسم جیکاما ، من نمیدونم اسم فارسیش چیه و چه مزه ایه اما چون شما اندازه اش بودی حتما خوش مزه اس .
هفته پیش رفتیم دکتر و الهی شکر همه چی خوب بود ، هم فشارم ، هم وزنم خوب بود و دکتر گفت 2 هفته دیگه بریم پیشش ، انواع زایمان و روش های بی حسی رو هم پرسیدم ، تا ببینیم چی میشه و خدا چی میخواد .
دردونه من هنوز لباس های بافتنی ات آماده نشده ، به محض آماده شدن عکس همه سیسمونی ات رو میذارم اینجا یادگاری بمونه .
عزیزدلم مامان هنوز صبح ها حالش به هم میخوره ، خودم دیگه خجالت میکشم با این شکم ، بالا میارم .
گل دخترم مامان جدیدا یه سری درد های عجیب داره اکثرا هم شب ها این درد ها میاد سراغم و نگرانم میکنه .
فدای چشات بشم بعضی وقتا انقدر سکسکه میکنی که حس میکنم داری اذیت میشی .
راستی عزیزم وقت زایمان طبیعی من 29 تیره و اگه دکتر اجازه بده میخوام 22 تیر سزارین بشم و شما تا هفته 39 تو دل من بمونی و تپلی مپلی بیای پیشم ، مامانی هر روز که تو بیشتر تو دلم بمونی بزرگتر و سالم تر میشی پس خواهش میکنم عجله نکن .
کوچولوی نازم مواظب خوذت باش
عشق مامانییییییییییییییییییییییییی